ازدواج مجدد مرد به علت فوت یا طلاق همسر اول - تور یونان ارزان

در جامعه ما ازدواج مجدد مردان پس از فوت همسر اولشان یا پس ازجدایی و طلاق نسبت به ازدواج دوباره زنان پذیرفته شده تر است چرا که احتیاج مردان به ازدواج و مسائلشان در نگهداری فرزندان (اگر دارای فرزند باشند) را بهتر درک می نمایند. اما با این حال مردان نیز در این زمینه با مسائل و مسائلی روبرو هستند. در این مقاله به این مسائل نکاتی که باید در هنگام ازدواج دوم مد نظر قرار دهند اشاره شده است.

مسائل مردان برای ازدواج مجدد

از جمله موانع و مسائلی که مرد هنگام ازدواج مجدد با آن روبرست عبارتند از:

• اگر همسرش فوت شده باشد، در صورت اقدام خیلی سریع برای تشکیل مجدد خانواده، به بی مهری و عدم علاقه به همسر قبلی خود متهم می شود.
• اگر همسرش طلاق گرفته باشد و خیلی زود برای ازدواج دوم اقدام کند، ممکن است شائبه حضور فرد جدید از قبل از جدایی در زندگی آن مرد پررنگ شود و اطرافیان گمان نمایند علت جدایی آن مرد، ازدواج با همسر فعلی اش بوده است.
• در صورت داشتن فرزند، باید فرزندش نیز با این عمل موافق بوده و شخص بعدی را به عنوان نامادری بپذیرد.
• یکی دیگر از مسائلی که مردان طلاق گرفته با آن روبه رو هستند، پرداخت مهریه است. گاهی تا سال ها بعد از طلاق، پرداخت مهریه و یا نفقه بچه هایی که با مادرشان زندگی می نمایند، مسائل اقتصادی را برای مرد ایجاد می نماید.
• یکی از دشواری های ازدواج مجدد همسر سابق فرد و رابطه با او می باشد. این مسئله حتی اگر زوج طلاق گرفته بچه هم نداشته باشند باز صادق است و با وجود بچه مسائل بیشتر می شود.
• اگر همسر سابق مرد فوت نموده باشد مرد باید ضمن احترام به یاد و خاطره همسر فوت شده اش (مخصوصا به خاطر فرزندان)، بتواند به نحوی رفتار کند که همسر جدید احساس نکند نفر دوم است.

جلوگیری از تاثیرات مخرب همسر سابق بر زندگی زناشویی

راهنمای مرد در ازدواج مجدد پس از فوت یا طلاق همسر اول

مردی که همسر اولش فوت نموده یا طلاق گرفته چنانچه دارای فرزند نباشد مشکل اساسی در ازدواج دوم ندارد و می تواند با در نظر دریافت عوامل موثر در ازدواج و تعدیل توقعات خود نسبت به ازدواج دوم اقدام کند. آنچه که در ازدواج دوم بیش از هر چیز اهمیت دارد فرزندان همسر اول می باشد. در این رابطه رعایت موارد زیر از اهمیت ویژه برخوردار است:

1- مردی که دارای فرزند است باید در انتخاب همسر دوم اولین موضوعی که مطرح سازد و آن را در رابطه با همسر دوم تعیین کند، فرزندان او هستند. زمانی است که همسر دوم شرایط مادری را از نظر نگهداری پرورش و آموزش فرزندانش را می پذیرد و زمانی است که به هیچ وجه در این مورد شرطی را قبول نمی نماید. مرد حتی الامکان باید به سراغ همسری برود که خداشناس، متعهد بوده و نگهداری و مواظبت و تربیت فرزندانش را به خاطر رضای خدا بپذیرد.

2- زنان مطلقه ای هستند که عقیم بوده و از داشتن فرزند محروم می باشند. چنین زنانی در صورت هماهنگی سایر عوامل برای ازدواج مجدد با مردانی که دارای فرزند می باشند مناسبند. اینگونه زنها فرزندان شوهر خود را به راحتی به جای فرزندان خود قبول می نمایند و با این عمل انگیزه مادری که در آنها وجود دارد نیز ارضا خواهد شد.

3- در صورت فوت همسر، انتخاب همسر دوم از خانواده همسر اول که با فرزندان رابطه عاطفی دارند احتمالا در صورت وجود شرایط مناسب، برای فرزندان مفید خواهد بود. در این زمینه نیز باید آنالیز های لازم به عمل آید تا نتیجه معکوس به همراه نداشته باشد.

4- در مواردی که زن هیچ گونه تعهدی را در رابطه با فرزندان زن قبل نپذیرد، یکی از راه هایی که عملی و مفید به نظر می رسد آن است که ضمن تامین هزینه های مربوط، فرزندان تا زمانی که مادر آنان ازدواج ننموده به وی و در صورت فوت مادر به خویشاوندان پدری یا مادری سپرده شوند تا از خشونت احتاقتصادی نامادری رهایی یابند. پدر نیز در خارج از خانه دور از چشم همسر خود به آنان بیشتر برسد.

5- یکی از راه هایی که ممکن است موجب برخورد خشن نامادری با فرزندان زن اول شود اظهار محبت و توجه افراطی پدر در حضور همسر جدید نسبت به آنان است. مرد در ازدواج دوم نباید بین فرزندان همس سابق و همسر کنونی خود تبعیض قائل شود و به خصوص در حضور زن دوم به فرزندان همسر قبل توجه ویژه مبذول دارد. این موجب بدرفتاری بیشتر نامادری خواهد شد.

6- تشکیل جلساتی با فرزندان زن اول که نامادری خود را به جای مادر بپذیرند و نامادری که وی نیز آنان را به جای فرزندان خود قبول کند در بهبود رفتار آنان موثر خواهد بود.

7- گاه ایجاب می نماید که مرد به خاطر فرزندان همسر قبلی و نادیده دریافت برخی از امتیازات خود همسر جدیدی انتخاب کند که تمام شرایط عمومی از جمله نگهداری و پرورش فرزندان وی را بپذیرد. مثلا همسر جدیدش را از خانواده نسبتا فقیرتری انتخاب کند.

8- برخی از مردان که از نظر اقتصادی امکانات لازم را دارند، مشکل فرزندان خود را به وسیله سپردن آنها به پانسیون، استخدام پرستار و مشابه آن قابل حل می دانند. این فکر بخشی از مشکل را که جنبه جسمانی و برطرف احتیاجهای مادی می باشد، حل می نماید ولی برطرف احتیاجهای عاطفی و روانی که مسئله بسیار مهم و درخور توجه است با این برنامه حل نمی شود. اعمال محبت مادر و پدر و پرورش در محیط عاطفی خانواده چیزی نیست که با پانسیون یا پرستار جبران شود.

9- بلاخره توصیه نهایی آن است که مرد قبل از ازدواج مجدد باید شرایط فرزندان را در رابطه با نگهداری، ارضای احتیاجهای جسمانی و روانی، تربیت و آموزش آنان بر ازدواج مقدم دارد و زمانی ازدواج کند که احتمالاً فرزندان بدون آنالیز های لازم فدای یک هوس زودگذر نشوند و نتیجه ازدواج فرزندانی نباشد که در آینده سربار جامعه باشند که در این صورت گناهان آن به عهده پدر و نتیجه اش ناراحتی و عذاب والدین خواهد بود. البته این به معنای آن نیست که از ازدواج دست بردارد. ازدواج حق است و برنامه ریزی برای نگهداری و پرورش فرزندان نیز مسئله ای نیست که قابل حل نباشد.

بهترین راه درمقابل مسائل ازدواج مجدد، داشتن رفتاری خوشایند و دوست داشتن همسر و فرزندان است. لذت و خوشحالی موجود بین زوج تازه ازدواج نموده، کم کم به همه خانواده سرایت خواهد نمود. بنابراین برای موفقیت در زندگی زناشویی ضروری است مهربانی را جایگزین خودخواهی و غرور کنید.

برگرفته از: کتاب آموزش و مشاوره قبل از ازدواج

گروه روانشناسی خبرنگاران