اعترافات عجیب سارق خوشگذران پایتخت - تور یونان ارزان

از سفر با تور سریلانکا به یکی از زیباترین کشورهای آسیایی سفر کنید و از شهرهای زیبای کلمبو و بنتوتا دیدن کنید.

به گزارش، چندی قبل ماموران کلانتری 149 امام زاده حسن از سرقت لوازم داخل خودرو اطلاع یافتند و گروهی از ماموران برای دستگیری عامل این سارقی ها وارد عمل شدند.

ماموران در گام نخست پای در محل سرقت گذاشتند و پی بردند سارق به شیوه کلاف زنی یا همان خم کردن به سرقت لوازم داخل خودرو اقدام نموده است.

تجسس های پلیسی در گام بعدی نشان از آن داشت که این سرقت ها به صورت سریالی در محله های ابوذر، فلاح، امام زاده حسن و خانی آباد رقم خورده است که در ادامه ماموران با حضور در محل های سرقت به آنالیز دوربین های مداربسته پرداختند که خیلی زود تصویر یکی از سارقان سابقه دار که بار ها به دلیل سارقی به زندان رفته بود به دست آمد.

ماموران در این مرحله پی بردند که فرزاد 24 ساله پس از طلاق پدر و مادرش، با مادرش زندگی می نماید و از 13 سالگی آغاز به سرقت نموده است.

همین سرنخ کافی بود تا ماموران با شناسایی مخفیگاه فرزاد در منطقه امام زاده حسن در یک عملیات غافلگیرانه او را دستگیر نمایند. این جوان پس از دستگیری با خونسردی به سرقت های سریالی لوازم داخل خودرو اعتراف کرد.

فرزاد 24 ساله که از همان دوران تحصیل اش پای در دنیای تبهکاری گذاشته و بار ها به کانون اصلاح و تربیت و زندان رفته است می گوید برای خوشگذرانی هیچ کاری جز سارقی وجود ندارد که به راحتی پول خرج کنم.

بله، هشت بار کانون اصلاح و تربیت و چهار بار به زندان رفتم.

کیف قاپی، سرقت لوازم داخل خودرو و گوشی قاپی.

بله، 13 ساله بودم که همکلاسی ام موتور داشت و پیشنهاد داد با هم سارقی کنیم که سوار بر موتورش در خیابان ها کیف قاپی کردیم تا این که دستگیر شدیم.

پدر و مادرم از هم طلاق دریافتد و درکنار مادرم زندگی می کنم. مادرم چه کار می تواند بکند وقتی من کار خودم را انجام می دهم.

به مفت خوری عادت کردم.

یک روز سارقی می کردم و سه میلیون تومان به دست می آوردم و به راحت زندگی کردن و پول خرج کردن عادت کردم.

یک ماه باید سرکار بروم که یک میلیون تومان حقوق بگیرم، اما با یک سرقت سه میلیون تومان به جیب می زنم؛ بدون هیچ دردسری.

خوشگذرانی.

وقتی در محل همه می گفتند فرزاد دستش در جیب خودش است و پول خرج می نماید حس خوبی پیدا می کردم و پول ها را هزینه مهمانی ها و خوشگذرانی های شبانه می کردم.

بله، توبه نمی کنم.

تا وقتی که از این شرایط خسته شوم یا مرا بکشند.

نه، این خلاف را انجام نمی دهم.

نه.

چون سخت است و می دانم مادرم را اذیت می کنم.

چندی قبل پسر نوجوانی با حضور در کلانتری 149 امام زاده حسن از به سرقت رفتن گوشی تلفن همراهش از سوی یک جوان فریبکار اطلاع داد.

طعمه سارق حرفه ای به ماموران گفت: در پارک همراه دوستانم روی نیمکت نشسته بودم که ناگهان پسر جوانی به سمت ما آمد و از من خواست با گوشی تلفن همراهم با یکی از دوستانش تماس بگیرد، من که به حرف هایش اعتماد کردم گوشی تلفن همراهم را در اختیارش گذاشتم که با دریافت یک شماره آغاز به صحبت کرد و آرام آرام از ما فاصله گرفت و در یک لحظه ناپدید شد.

ماموران در گام نخست پی بردند که سرقت های مشابه دیگری از سوی این سارق در پارک های منطقه امام زاده حسن اجرا شده است و در آنالیز های دقیق تر معین شد سارق جوان با حضور در فروشگاه در کمین طعمه هایش می نشیند و از غفلت سوژه ها استفاده می نماید و دست به سرقت گوشی های تلفن همراه می زند.

به این ترتیب گروهی از ماموران تجسس کلانتری برای دستگیری عامل این سرقت ها وارد عمل شدند ودر گام نخست با آنالیز دوربین های مداربسته سارق سابقه دار را شناسایی کردند.

همین سرنخ کافی بود تا ماموران در یک عملیات غافلگیرانه در شامگاه دوشنبه 11 آذر این سارق حرفه ای را در مخفیگاهش دستگیر نمایند.

حسن 30 ساله که از 18 سالگی آغاز به سرقت نموده است ادعا می نماید به خاطر اعتیادش به مواد مخدر شیشه اقدام به سارقی نموده و تصمیم دارد اعتیادش را ترک کند و به زندگی عادی برگردد.

بله، از 18 سالگی دست به گوشی قاپی زدم و سه بار زندان رفتم.

در پارک ها به سراغ پسر های 12 و 13 ساله می رفتم و به بهانه زنگ زدن، گوشی های تلفن همراهشان را می گرفتم و آرام آرام از آن ها دور می شدم و پا به فرار می گذاشتم و در یک شیوه دیگر به فروشگاه ها می رفتم و از کسانی که حواسشان به گوشی تلفن همراهشان نبود سرقت می کردم.

من سراغ کسانی می رفتم که داخل پارک سیگار می کشیدند و لات بازی در می آوردند و فکر می کردند بزرگ شده اند، چون می خواستم فکر ننمایند برای خودشان کسی هستند.

اعتیاد به مواد مخدر شیشه.

هفت سال است که اعتیاد به مواد مخدر شیشه دارم.

از روی کنجکاوی به سراغ مواد مخدر رفتم و معتاد شدم.

دیگر خسته شدم. آزاد شوم مواد را ترک می کنم. می خواهم به زندگی عادی برگردم.

دیگر سارقی نمی کنم و به زندان نمی روم.

مجرمانی که جرم را شغل و تفریح می دانند

دکتر رضا احمدی- روان شناس و استاد دانشگاه

یکی از مباحثی که در حوزه جامعه شناختی و روان شناختی می توان آن را تحلیل و آنالیز کرد نداشتن ترس بعضی مجرمان از انجام بزه و رفتن مجدد به زندان است. بعضی مجرمان در مصاحبه های خود اعلام می نمایند که از رفتن به زندان و تکرار جرم هیچ ابایی ندارند در حقیقت نه تنها در زندان شجاع شده اند بلکه بعد از آزادی از حبس، مرتکب رفتار های خلافکارانه ای می شوند و از این راه کسب درآمد می نمایند عده ای از آن ها ارتکاب جرم و بزه برای شان به قدری عادی است که گویی مجرم بودن را برای خود شغل تلقی می نمایند. در نگاه روان شناختی ابتدا باید شخصیت آن ها را تحلیل و آنالیز کرد، زیرا بعضی از آن ها در محله و محیط های جرم خیزی رشد نموده اند که از دوران کودکی تابوی جرم برای آن ها شکسته شده است و حرمتی برای زندگی سالم قائل نیستند، زیرا از ابتدای زندگی هر رفتاری را دیده اند مجرمانه بوده و تربیت شان بر اساس اصول غیراخلاقی و ضداجتماعی شکل گرفته است. اغلب آن ها شخصیت ضداجتماعی دارند و تمام توان و تمرکز خود را برای تکرار جرم و بزه به کار می گیرند. کسانی که ویژگی ضداجتماعی دارند ارتکاب جرم و بزه برای شان حکم تفریح را دارد و از این رفتار های آزاردهنده ضداجتماعی لذت می برند، چون آن ها در محیط هایی رشد یافته اند که از رفتار نسنجیده و زشت شان هیچ انتقادی نشده است. در نگاه دیگر می توان گفت بعضی از آن ها نیز با ورود به زندان در سن کم تحت تعلیم تبهکاران قرار می گیرند و نوچه های آن ها می شوند و با کسب اعتماد به نفس کاذب ادعای قلدری می نمایند و هر چه سابقه زندان شان بیشتر باشد قدرت نمایی شان بیشتر خواهد بود بنابراین ارتکاب جرم را یک تفریح و شغل می دانند در بسیاری از موارد نیز، چون قانون های تنبیهی کارکرد اصلی خود را از دست داده است این افراد بعد از آزادی از حبس تمایلی به بازگشت به زندگی سالم ندارند، زیرا در محیط های خلاف بزرگ شده اند. در شخصیت بزهکاران حرفه ای که با آزادی از زندان مرتکب خلاف می شوند و درآمد های هنگفتی را کسب می نمایند اختلالات روانی مشهود است این افراد در جامعه و برای اجتماع خطرناک به شمار می فرایند، چون به راحتی مرتکب هر خلاف سنگین و هولناکی می شوند تا درآمد بیشتری کسب نمایند در حقیقت برای رسیدن به پول هر اقدام جنایتکارانه ای را مرتکب می شوند و هیچ ترسی از رفتن به زندان ندارند. تغییر قوانین برای بعضی از این مجرمان راهکاری است که شاید یاری کند آن ها به زندگی سالم بازگردند، اما چون شخصیت شان ضداجتماعی شکل گرفته و از کودکی در وجودشان نهادینه شده است کمتر می توان آن ها را با هنجار ها و ارزش های اجتماعی و اخلاقی آشتی داد.

منبع:خراسان