رفتار های عجیب سلبریتی هایی که کافر بشنود و مسلمان باور نکند (1)
به گزارش مجله میکونوس، روزنامه خراسان - الهام حبشی: ممکن است همه آدم ها در اولین نگاه شبیه یکدیگر به نظر برسند، اما همین که وارد زندگی شان شوید یا کمی بیشتر روی جزئیات رفتارهایشان دقت کنید، متوجه اتفاقاتی عجیب و غریب خواهید شد. اتفاقاتی که شاید در نگاه عموم غیرعادی به نظر بیاید، اما بخشی ناگسستنی و معمول از زندگی برخی از افراد شده است.
شاید پیش خودتان بگویید رفتار های نامعقول و نامعمول خاصِ هالو هپروتی هاست که این جا باید متذکر شوم خودتان را گول نزنید. بسیاری از آدم حسابی هایی که می شناسیم و پیروز بودن شان برای همه اثبات شده است، رفتار های عجیب داشته اند. آدم هایی که شاید به شغل و شهرت و شمایل شان چنین وصله هایی نچسبیدنی به نظر بیاید، اما تاریخ، حقیقت آن ها را در دل خود حفظ نموده است تا یک روز دست شان را برای آیندگان رو کند.
مثلا بتهوون هنگام کار روی تصنیف های جدید، دور اتاقش راه می رفته و گاهی تشتی پر از آب را روی سر خودش خالی می نموده تا خلاقیت اش بیشتر شکوفا گردد. جالب است بدانید ویکتور هوگو عادت به ایستاده نویسی داشته و بیشتر اوقات، همان طور که ایستاده بوده به نوشتن مشغول می شده. در پرونده امروز برایتان از آدم های محبوب و پر آوازه ای حرف خواهیم زد که یک یا چند اخلاق و عادتِ نادر و شگفت داشته اند. همراه ما باشید.
افرادی که برای نوشتن نمی نشستند
معمول است که آدم ها هنگام نگارش پشت میز بنشینند و درونیات انباشته شده در ذهن شان را روی کاغذ بیاورند، اما در میان نویسندگان عظیم، کسانی را داریم که هنگام نوشتن از این قاعده پیروی نمی نموده اند. ویرجینیا وولف یکی از برترین نویسنده های قرن بیستم که خانم دالووی را به رشته تحریر درآورده است، عادت داشت موقع نوشتن پشت میزی بلند با سطحی شیب دار بنویسد.
او پس از کمی نوشتن چند قدمی از نوشته ها فاصله می گرفت و از فاصله ای دورتر به دست نوشته ها نگاه می کرد و مجدد به نوشتن می پرداخت. نیچه هم ایستاده می نوشت و معتقد بود ایستاده نویسی راه دستیابی به معناست. آلبرت اینشتین، گوته و الکساندر دوما هم نمی توانستند در حالت نشسته بنویسند.
الکساندر دوما نمایش نامه نویس معروف فرانسوی که به او لقب سلطان پاریس را داده بودند، در عجیب ترین حالت ممکن دست به قلم می برد. او رمان های بی نظیر خود را در حالی می نوشت که داخل وان پر از آب حمام نشسته بود. مارک تواین و دکارت هم به هیچ عنوان نشسته نمی نوشتند، مگر این که در حالت دراز کشیده و کاملا راحت باشند.
ویکتور هوگو نویسنده آثار معروف بینوایان، گوژپشت نتردام و مردی که می خندد هم عادت به ایستاده نویسی داشت. او پشت میز بلندی که برای خود تهیه نموده بود می ایستاد و شروع به نوشتن می کرد. هوگو هر چند دقیقه یک بار برای برطرف خستگی و یافتن ایده ای جدید در ادامه دادن داستان، اندکی در اتاق راه می رفت و با خود به حرف زدن می پرداخت.
هنرمندانِ همواره بیدار
لئوناردو داوینچی مردی که در تمام امور هنرمندانه دستی بر آتش داشت، بسیار کم می خوابید. داوینچی، مرد دوره رنسانس در طول شبانه روز تنها با چند چرت کوتاه که سرجمع به پنج ساعت هم نمی رسید، احتیاج خواب خود را برطرف می کرد.
نیکولا تسلا، مخترع رادیوی بی سیم و ژنراتور های AC که کلید شروع عصر الکترونیک به حساب می آید بسیار کم می خوابید و از بدن خود به عنوان ابزاری رسانا در نمایش دستاوردهایش استفاده می کرد.
انوره دو بالزاک، رمان نویس مشهوری که او را با عناوین تاثیرگذار زن بی گناه و بابا گوریو می شناسیم به نوشیدن قهوه اعتیاد داشت و روزی 50 فنجان قهوه می نوشید بنابراین زمانی برای خوابیدن نداشت!
بتهوون، مردی که با وجود ناشنوایی سمفونی نهم را خلق کرد، علاقه چندانی به خوابیدن نداشت. او هر روز صبح 60 دانه قهوه را می شمرد و با آن قهوه درست می کرد. او همچنین بعد از انجام کار، مقداری آب سرد روی سرش می ریخت و سپس به سراغ دیگر امور روزمره می رفت.
خوابیدن در تابوت برای تقویت قوه تخیل
برای بالا بردن قوه تخیل و برانگیختن ایده های جدید، حضور یافتن در جغرافیا و شرایطی که قبلا آن را تجربه ننموده ایم می تواند بسیار چاره ساز باشد. دنیای مردگان همواره یکی از موضوعاتی است که با عمیق شدن در آن می توان به داستان های جذاب راه یافت. سارا برنارد، ملکه تئاتر فرانسه در منزل خود یک تابوت داشت و از آن برای خوابیدن، مطالعه و تمرین نقش هایش استفاده می کرد. این روش به اندازه ای برای او اهمیت یافته بود که حتی اگر راهی سفری می شد، تابوت را به همراه خود می برد.
چارلز دیکنز هم عادت داشت هر بار که به پاریس سفر می نماید، حتما سری به سردخانه های آن جا بزند. او علاقه ای به بازدید از سردخانه نداشت، اما احساس می کرد نیرویی در شهر پاریس حاکم است که او را مجبور به این کار می نماید!
داشتن سرگرمی های عجیب مثل پیاده روی با خرچنگ خانگی
دیوید راکفلر، مردی که او را با عنوان پدر محصولات تراریخته می شناسند، معتقد بود هرکس باید در زندگی خود یک سرگرمی خاص و متفاوت داشته باشد و سرگرمی مختص خودش، جمع آوری سوسک های مختلف بود. راکفلر که طبق آمار در سال 2015 مسن ترین میلیاردر دنیا معرفی شده بود، کلکسیونی عجیب شامل 90 هزار سوسک را در خانه خود نگهداری می کرد. او از هفت سالگی به جمع آوری سوسک ها علاقه نشان می داد و آن ها را در جعبه های چوبی قرار می داد. از آن جا که بیشتر از هر گونه جانوری دیگری، سوسک وجود دارد و البته این حشرات از پوستی محکم برخوردارند و نگهداری شان کار ساده ای است، هر بار که به سفر می رفت، حتما جعبه ای برای جمع آوری سوسک ها با خود به همراه می برد.
ملکه الیزابت دوم شخص سرشناسی است که در جمع آوری نوعی جانور خاص تمایلی سیری ناپذیر داشت. ملکه الیزابت علاوه بر علاقه وافری که به سگ های پاکوتاه دارد و حق مالکیت تمام قو های انگلستان را به نام خود نموده به سنجاب های قرمز و خفاش ها نیز توجه ویژه ای نشان می دهد. او به کارمندانش حق ورود به حریم خفاش ها را نمی دهد و هر روز برای آزادسازی خفاش هایی که شب قبل در سالن میان قلعه گیر افتاده اند، شخصا دست به کار می گردد. شاعر عظیم انگلیسی، لرد بایرون هم علاقه زیادی به نگه داشتن حیوانات جورواجور در محل زندگی خود داشت.
بایرون وقتی با قانون ممنوعیت ورود سگ به خوابگاه دانشگاه کمبریج رو به رو شد، برای دور زدن قانون یک خرس خرید و آن را به اتاقش برد! دانشگاه که در مقررات خود به طور خاص به ممنوعیت آوردن خرس اشاره ننموده بود، به طور قانونی نتوانست هیچ گونه شکایتی از او به عمل آورد.
اسکار وایلد نویسنده ایرلندی تبار هم به نگه داشتن حیوانات خاص با عنوان حیوان خانگی علاقه داشت و از یک خرچنگ و موش سفید نگهداری می کرد و عجیب تر آن که، با این دو حیوان به پیاده روی و تئاتر می رفت. استنلی کوبریک کارگردان کمال گرا و سرسختی که فیلم های اودیسه فضایی و درخشش را ساخت، در زندگی شخصی، فردی منزوی و گوشه گیر بود که بیشتر با حیوانات کنار می آمد. او در خانه خود از 16 گربه نگهداری می کرد و در برهه ای از زندگی هفت سگ و چهار الاغ هم داشت.
منبع: برترین ها