ژان میشل فرودون درباره فیلم نیکی کریمی نوشت
به گزارش مجله میکونوس، ژان میشل فرودون نویسنده و منتقد مشهور نشریات لوموند و کایه دو سینما و مدرس سینما در دانشگاه سوربون پاریس پس از تماشا فیلم آتابای ساخته نیکی کریمی، نقدی درباره این فیلم نوشت.
در این این نقد که عوامل این فیلم در اختیار خبرنگاران گذاشتند ژان میشل فرودون با اشاره به این که آتابای نه تنها بر توانایی های نیکی کریمی در مقام فیلم ساز دلالت می نماید، بلکه گواهی است بر آزادی درونی اش، نوشته است:
پنجـمین فـیلم نـیکی کـریـمی مهـر تـأیـیدی اسـت بـر قـابـلیت هـای او در مـقام فـیلم ساز، چیزی کـه در آثـار پـیشین او نیز کـامـلاً مـشهود است، اما غالبا بـه علت شهـرت این کارگردان به عنوان بازیگر، دست کم گرفته شده است. این فیلم از جنبه های مختلف نمایانگر پیشرفتی واقعی در سینمای معاصر ایران است. فـیلم نـیکی کـریـمی که بـر اسـاس فـیلمنامـه ای از خـود او و هـادی حـجازی فر ساخته شده کـه بعلاوه نـقش اصـلی فیلم را ایفا می نماید، بـه وجوه عمیق هنرمندانۀ هم زمان و منسجم بسیاری دست یافته است.
آتـابـای برشی از زندگی یک مرد است، شخصیت اصلی داستان که نامش برگرفته از عنوان فیلم است، نه قهرمان است، نه ضد قهرمان، بلکه انسان (مردی) است با خصوصیاتی که به واسطۀ کنش ها و فقدان کنش ها، نگاه پیوستۀ دیگران به او و خاطره هایی که می گوید اما ممکن است واقعیت نداشته باشد جان می گیرد و زنده می گردد آن هم با بیانی غیرمستقیم.
فیلم نامه و بیش از آن، شیوه فیلم سازی کارگردان راه را برای جان گرفتن شخصیتی باز می نماید که در تسخیر خاطره ها و تشویش ها، آرزوها و رویاهاست، فردی که در هیچ تعریف خاص یا ویژگی شخصیتی خاص که تا به حال دیده ایم، نمی گنجد.
از این رو این پیکرۀ انسانی بسیار فاخر که هرچه فیلم پیش می رود، رازآلودتر می گردد، و در فرایند این نمایش، به آینه ای چند منظوره تبدیل می گردد که در آن شخصیت هایی گوناگون تجزیه می شوند.
فیلم در عین حال گستره ای بسیار با شکوه از شخصیت های زن هم دارد. زنانی که با ظرافت بسیار ترسیم شده اند، با توجهی دقیق به نسل ها و طبقه های مختلف اجتماعی. بدیهی است که بار این ویژگی ها همچنان بر دوش شیوۀ بیان کارگردان است که اینطورشخصیت های دیگر، ازجمله فرعیترین آن ها از حضور و جذبه ای برخوردارند که شخصیت قدرتمند گرچه متزلزل کاظم/آتابای را تقویت می نمایند. این ویژگی ها دستیابی آتابای به این نتیجۀ معجزه آسا را فراهم می نماید: فیلمی کاملا زنانه که شخصیت اصلی اش مرد است.
فیلم بعلاوه چشم اندازی بسیار قدرتمند و تأثیرگذار از ایران ارائه می دهد، نه فقط به واسطۀ تصویرهای با شکوه بلکه به واسطۀ ظرفیت موجود جغرافیایی که حساسیت های مخاطب خارجی را بر می انگیزد تا دلبستگی ایرانی ها را به باغ ایرانی در همۀ ابعادش نمایان کند، از مادی ترین بعد آن گرفته تا شاعرانه ترین ابعاد این سرزمین که همیشه مورد ستایش بزرگترین هنرمندان پارسی زبان بوده است.
در اینجا نیز بار دیگر نقطۀ قوت فیلم در این است که هیچ چیزی به طور مستقیم بیان نـمی شـود، بـلکه تماشاگر کم کم از رابـطه میان انـسان و این فضا آگاهی می یابد که هم زمان طبیعی و پرنقش و نگار است، فضایی که بارور حافظه ای تاریخی است و چه بسا آینده را نیز در دل خود نهفته نموده است.
ترکیب حیرت انگیزِ سبکبالی و شور وهیجان های عمیق که گاه می تواند راه را به روی خشونت، مـرگ و رفتارهای شریرانه بگشاید، بـه واسطۀ مـیزانـسنی که به کار گرفته شده به طوری حیرت انگیز طـبیعی و واقعی جـلوه مـی کـند. در واقـع، روش فیلم سازی و ساختاری داسـتان، در لایه های پی در پی که کم کم آشکار می شوند و امکان بروز موقعیت هایی را ایجاد می نماید که بازتاب یکدیگرند، بی آن که به طور کامل مکمل یکدیگر باشند؛ به تماشاگر فضا می دهد تا اندیشه کند و از احساسات خود وام بگیرد و خود را به جای شخصیت ها بگذارد.
مهارت تاثیرگذار کارگردانی تنها در ظرافت چشمگیر آن خلاصه نمی گردد بلکه به درستی راه را برای ورود خاطره های دردناک به زمان حال باز می نماید که در دنیای واقعی غایب اند.
سبک فیلم برداری فیلم را می توان به معنای واقعی کلمه بلندپروازانه توصیف کرد، با توجه به ترکیب بندی فریم ها، حرکت دوربین، بهره برداری از نور و طراحی صدا نیز به بعلاوه.
از این حیث آتابای نه تنها بر توانایی های نیکی کریمی در مقام فیلم ساز دلالت می نماید، بلکه گواهی است بر آزادی درونی اش که در او این توانایی را ایجاد می نماید تا از صرف به تصویر کشیدن داستانی تاثیرگذار فراتر برود و توجه هر نوع تماشاگر را هم به فیلم خود جلب کند.
منبع: خبرگزاری ایسنا