درددل فوتبالیستی که قرار بود پرسپولیسی گردد؛ دلال ها نابودم کردند

به گزارش مجله میکونوس، فریدون زبیدانی متولد 1374 در اهواز است که وقتی 10 سال سن داشت به عضویت تیم آیندگان ملاثانی درآمد و پس از آن نیز در تیم نونهالان فولاد خوزستان شاغل شد. او که از جمله فوتبالیست های آینده دار خوزستانی محسوب می شد، با تیم ملی نونهالان که کاپیتان دوم تیم هم بود، در رقابت های انتخابی المپیک در سنگال پیروز شد به همراه تیم ملی ضمن کسب مقام سوم این رقابت ها، سهمیه المپیک را هم به دست آرود.

درددل فوتبالیستی که قرار بود پرسپولیسی گردد؛ دلال ها نابودم کردند

زبیدانی در ادامه راستا پیروز فوتبالی خود، در سال 2011 به تیم ملی نوجوانان ایران نیز دعوت شد و در بازی های جام ملت های آسیا حضور پیدا کرد. او بعد نیز به عضویت تیم امید فولاد در آمد و دو فصل قهرمانی در ایران را با این تیم تجربه کرد اما همین پیروزیت ها در حالی که می توانست برای زبیدانی تداوم داشته باشد، انتها کار فوتبالیستی بود که آینده را برای خودش روشن ترسیم نموده بود؛ زبیدانی در پی بی مهری ها و برای این که بتواند بیش از پیش استعداد خود را نشان دهد، در دام یک دلال که همبازی اش به او معرفی می نماید، گرفتار می گردد. دلالی که نه تنها پول او را برداشت و رفت و باعث شد خیلی ها او را قضاوت نمایند، بلکه عشق به فوتبال را در او به تنفر تبدیل کرد.

در ادامه نیز سرنوشت تلخ این فوتبالیست خوزستانی را که با وعده بازی در پرسپولیس و تیم های خارجی، در دام دلال گرفتار می گردد، می خوانید:

آغاز یک ماجرای پردردسر

حدودای سال 95 بود که در تیم امید فولاد خوزستان فعالیت داشتم اما بعد از آن همه کوشش برای فوتبال این باشگاه و در حالی که موقع ثمره کارم بود، متوجم شدم مسئولان باشگاه اصل هوای من را ندارند. آن موقع سردار آزمون در اردوی تیم ملی نوجوانان نیز همبازی و هم اتاقی من بود اما به او توجه شد و الان در روسیه بازی می نماید ولی من با بی توجهی مسئولان وقت باشگاه فولاد دچار سرنوشتی شدم که از فوتبال دور شدم، به صورتی که حالا حتی طاقت دیدن بازی فوتبال را هم ندارم.

آن موقع در باشگاه فولاد، نه من را به تیم بزرگسالان می بردند و نه وقتی می خواستم از تیم امید فولاد جدا شوم، به من رضایت نامه می دادند. مسئولان وقت باشگاه به من می گفتند باید حق رشد بدهی. به آن ها می گفتم من این همه در رده های سنی مختلف باشگاه فولاد زحمت کشیدم و مدال کسب کردم و این چه رفتاری است که با دارید و تکلیفم را تعیین نمی کنید. بدترین سال های عمرم همان موقع بود. من موقعی که با تیم های ملی نونهالان و نوجوانان به کشورهای مختلف می رفتم، پیشنهادهایی داشتم اما نرفتم زیرا به تیم ملی و کشورم تعصبم داشتم و به ایران برگشتم.

آشنایی با دلال

به هر حال وقتی دیدم خیلی به من بی توجهی می گردد، مجبور شدم به دلال روی بیاورم. یکی از همبازی هایم در تیم ملی یک دلال را به من در تهران معرفی کرد و من هم به همراه چند دوست فوتبالیست در خوزستان، که آن ها هم می خواستند در تیم های دیگر توپ بزنند، پول جمع کردیم تا به آن فرد دلال بدهیم و ما را به تیم های لیگ فزونی مختلف ببرد. من هم پول ها را از دوستانم جمع آوری کردم و بعد به حساب این آقای دلال واریز کردم. اما یک دفعه آن آقا غیبش زد و من متهم شدم. هرچه گفتم من مقصر نیستم، کسی حرفم را باور نکرد و خیلی مورد قضاوت نهاده شدم. حتی نزدیک ترین افراد به من، حرفم را باور نکردند و تنها کسی که پای من ماند و تا به امروز هم کنارم مانده، همسرم است که در این جریان من را درک کرد. آن دلال به من وعده حضور در پرسپولیس و حتی بازی در تیم های خارجی را داده بود.

من آن موقع با مراجعه به تهران، از این آقا شکایت کردم و بعد از آن اتفاق که حدود سال 96 رخ داد، مدتی پیش از دادگاه تهران با من تماس گرفتند که آن فرد دستگیر شده است. طبق آن چه به من اعلام شد، گویا آقای دلال از خیلی ها پول گرفته و به آن ها وعده حضور در تیم های مختلف را داده بود. او اکنون شاکی های بسیاری دارد و قاضی اعلام نموده که تمام اموال این آقا باید مصادره شده و به فروش برود و بعد نیز پول ما به حساب هایمان واریز خواهد شد.

آن پارتی بازی ها

به هر حال با بی مهری و بی توجهی که دیدم و بعد هم فریب آن دلال، دیگر از فوتبال فاصله گرفتم. آن هم من که سه پیشنهاد خارجی داشتم. حتی زمانی که اسکوچیچ سرمربی فولاد بود، من را با خودش به تمرین تیم بزرگسالان فولاد می برد اما بعد افراد دیگری سرمربی فولاد شدند و بازهم همان پارتی بازی ها آغاز شد و حق من که از کودکی در فولاد بازی می کردم و پله پله رشد نموده بودم، ضایع شد، در حالی که حقم بازی در تیم بزرگسالان فولاد بود.

عشق، حسرت و تنفر

واقعا تاسف خوردم که چرا آن پیشنهادهای خوب خارجی را رد کردم و بعد به جایی رسیدم که این گونه مورد بی توجهی نهاده شدم تا آینده خودم، همسرم و فرزندم تحت تاثیر قرار بگیرد. من در تمام این سال ها خیلی حسرت خورده ام. طی این چند سال نیز پس از اتفاقی که برایم رخ داد و در دام دلال افتادم، رفتارم تغییر نموده است و به یک فرد افسرده تبدیل شده ام. من عاشق فوتبال بودم اما نمی توانم حتی فوتبال ببینم و وقتی تلویزیون در حال نشان دادن بازی فوتبال است، همسرم شبکه تلویزیون را تغییر می دهد چون من به هم می ریزم و حسرت می خورم که چه چیزهایی را از دست دادم. الان تمام همبازی های من پرسپولیس هستند و اکنون نیز ذخیره من در ترکیب اصلی پرسپولیس بازی می نماید، اما من... . واقعا خیلی سخت است و به نوعی مدت ها است از فوتبال تنفر دارم.

گله مند از قضاوت اطرافیان

حسرت می خورم که چرا آن سال ها از من حمایت نکردند تا چنین اتفاقات تلخی برایم رقم بخورد. من جوانی ام را به خاطر فوتبال از دست دادم و بعد هم چون حمایت نشدم و آن جریان تلخ پیش آمدم،دیگر نفهمیدم زندگی چیست. در این میان نیز وقتی آن دلال پول ها را برداشت و رفت، من خیلی سختی کشیدم و تمام زندگیم تلخ و تحت تاثیر نهاده شد وخودم نیز طرد شدم؛ خیلی ها از اقوام نزدیک در خصوص من حرف زدند و من را قضاوت کردند و خیلی اذیت شدم. البته هرکسی در خصوص من بد حرف زد و باعث شد دیگران هم در خصوصم بد فکر نمایند را به خدا می سپارم و شاید حتی آن ها را نبخشم زیرا با آبرویم بازی کردند.

منبع: فرارو
انتشار: 20 خرداد 1400 بروزرسانی: 20 خرداد 1400 گردآورنده: mykonos.ir شناسه مطلب: 1714

به "درددل فوتبالیستی که قرار بود پرسپولیسی گردد؛ دلال ها نابودم کردند" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "درددل فوتبالیستی که قرار بود پرسپولیسی گردد؛ دلال ها نابودم کردند"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید