پوپولیسم چه بر سر اقتصاد کشور آورده است؟

به گزارش تور یونان ارزان، مردم ایران مانند تمام مردم دنیا خواستار زندگی آرام توأم با آزادی و رفاه هستند؛ زندگی خالی از تبعیض و نابرابری و وجود فرصت های برابر برای بروز استعدادها و توانایی ها. هر فرد و نیروی اجتماعی و جریان سیاسی که در جهت تحقق این مؤلفه ها گامی بردارد و برداشته باشد، در نظر مردم، قابل احترام و ستایش است و در خلاف آن مطرود و نامقبول. پس از سرکارآمدن دولت سیزدهم، مسئولان این دولت ضمن ترسیم شرایط ناگوار مالی کشور، اصطلاح بانیان وضع موجود را باب نموده اند. مقصود از این اصطلاح ظاهرا مسئولان دولت سابق است که مسبب شرایط مالی امروز قلمداد می شوند و نباید جایی در مدیریت مملکت داشته باشند: نباید از بانیان وضع موجود در مدیریت ها استفاده کرد (آقای رئیسی در سفر به استان لرستان -20/9) و بانیان و حامیان وضع موجود باید پاسخ گوی عملکرد خودشان در به وجودآمدن وضع موجود باشند (سخنگوی دولت-24/9) و... . اما بانیان وضع موجود چه کسانی اند؟ آیا فقط دولت سابق در ایجاد شرایط فعلی نقش و تأثیر داشته و باید پاسخ گو باشد یا مسئله فراتر از این حرف ها و دسته بندی های سیاسی و جناحی است؟! میانه رشد زیر دو درصد و تورم 20 درصد و بی کاری بالای 10 درصد و فرایند نزولی و بی ثبات سرمایه گذاری و بهره وری و... در چهار دهه اخیر و سقوط عایدی سرانه مردم به اواسط دهه 50 خورشیدی رهاورد، دستاورد و نتیجه عملکرد چه فرد یا افراد و جریان هایی است؟!

پوپولیسم چه بر سر اقتصاد کشور آورده است؟

بروز ابرچالش های کسری شدید بودجه، ورشکستگی صندوق های تأمین اجتماعی و بازنشستگی، نابودی محیط زیست، ورشکستگی منابع آبی، شکاف بزرگ طبقاتی، فقر گسترده و... نتیجه عملکرد چه کسانی است؟! به نظر می رسد از نگاه مردم تمام کسانی که در این چند دهه عهده دار مسئولیتی در کشور بوده اند، فارغ از گرایش سیاسی شان (چپ، راست، اصلاح طلب، اصولگرا و...) از بانیان وضع وخیم مالی امروز کشورند و هر یک به سهم خود باید پاسخ گوی عملکردشان باشند. آنالیز عملکرد مالی چهار دهه اخیر کشورمان نشان می دهد که متأسفانه جریان های مختلف سیاسی هیچ یک کارنامه مالی موفقی در این عرصه نداشته اند و البته کارنامه عملکرد راست گرایان محافظه کار و اصولگرا به مراتب ناموفق تر است! واقعیت آن است که بحران اقتصاد ایران، بحرانی چندساله نیست و قدمتی حدود پنج دهه دارد. این شرایط ماحصل انزواطلبی و نیمه بسته کردن درهای کشور به روی دنیای خارج، اضمحلال منابع با نامحدودپنداشتن آنها، تصور غلط از جایگاه دولت و فعال مایشا پنداشتن آن، صغیر و حاشیه دانستن مردم، دخالت تام و تمام در بازارها و برهم زدن نظام عرضه و تقاضا، سرکوب قیمت ها، نفت محوری، خام فروشی و... بوده است و تا این مبانی اصلاح اساسی نشوند، در بر همان پاشنه می چرخد. به راستی کدام معضل و گره مالی کشور در دهه های اخیر گگردده شده است؟

و مسبب حل نشدن این مسائل و مسائل کدام جریان و نیروی سیاسی و تفکر مالی بوده است؟ اینکه هنوز مشکل افزایش قیمت ها را می خواهیم با تعزیر گران فروشان و بستن مغازه ها و به شیوه علاالدوله در فلک کردن تاجران قند در بیش از یک قرن قبل حل کنیم، مسئولش چه کسی است؟! یا سیل ویرانگر یارانه ها که در تضاد با بدیهیات منطق مالی است، ماحصل کدام تفکر و کدام نیروی سیاسی است؟ یا سیاستی که با چندنرخی کردن ارز و معین نرخ سود بانکی زیر نرخ تورم یا دورزدن تحریم ها یا قیمت گذاری دستوری و... انواع رانت ها، مفاسد و ناکارآمدی ها به فضای اقتصاد و زندگی و کار و کسب مردم تحمیل می نماید از کدام آبشخور فکری سیراب می گردد؟! به نظر مهم نه افراد بلکه راهی است که رفته و همچنان می فرایند. بانیان شرایط امروز نه چند میلیون کارمند و مدیر و بوروکرات دولتی بلکه راهبردها و سیاست های کلان مالی و سیاسی است که در قالب الگوها و شعارهای خودکفایی و جایگزینی واردات و بی احتیاجی از دنیا و نفی علم، اقتصاد و بازار آزاد و نظام عرضه و تقاضا کشور را به لب پرتگاه برده است و اگر هرازگاهی نیز عزم و اراده و بند و قانونی برای رهایی اقتصاد و کاهش محدودیت ها و ممنوعیت ها و... رشته می گردد، به سبب اولویت سیاست بر اقتصاد پنبه می گردد.

بانیان وضع امروز همان نظریه پردازان و سیاست گذاران دیروز هستند که امروزیان نیز در همان فضا تنفس می نمایند؛ فضای دولتی، بسته و نفتی. فضا همان است، قدری آدم هایش عوض شده اند. یک قلم از بانیان شرایط امروز نگرش پوپولیسم مالی است. پوپولیسمی که حدود صد هزار طرح نیمه تمام روی دست کشور گذاشته که برای تکمیل آنها حداقل حدود 700 هزار میلیارد تومان احتیاج است. طرح هایی که در دوران دولت های مختلف کلنگ آنها زده شد اما بخش عمده ای از آنها مربوط به دولت های نهم و دهم (84- 92) بوده است؛ دولتی که بسیاری از آنان اکنون در مسند وزارت، ریاست و... طراح و مجری دولت سیزدهم اند.

امروز به نظر مهم تر از یافتن بانیان وضع موجود و درخواست پاسخ گویی آنان به مردم بابت عملکردشان، اهتمام جمعی و ملی برای شناخت، نقد و گذار از آن چارچوب فکری و نگرش مالی است که چنین جان سختانه و طی چند دهه بر گفتمان مالی کشور حاکم بوده و نابودی و حیف و میل منابع را خودکفایی و محرومیت زدایی و عقب ماندگی و رکود را توسعه و پیشرفت جلوه گر نموده و می نماید و سبب می گردد تا مردم این سرزمین علی رغم قابلیت ها و توانمندی های بسیارشان از امکان آزادی، رفاه، فرصت های برابر و.... محروم شوند!.

منبع: اتاق بازرگانی ایران
انتشار: 27 بهمن 1400 بروزرسانی: 27 بهمن 1400 گردآورنده: mykonos.ir شناسه مطلب: 2029

به "پوپولیسم چه بر سر اقتصاد کشور آورده است؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "پوپولیسم چه بر سر اقتصاد کشور آورده است؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید